

| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
نــم باران نشسته روی شعـــرم ، دفترم یعنی
نام شعر : یعنی... شاعر : مهدی فرجی نوع شعر : غزل
نــم باران نشسته روی شعـــرم ، دفترم یعنی
نمی بینم تورا ، ابری ست در چشم ترم یعنی
سرم داغ است ، یک کوره تبم ، انگار خورشیدم
فقط یک ریــز می گـــــردد جهــــان دور سرم یعنـــی
تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستیم نابـــود شد ، بال و پــــرم یعنی
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟
تن تـــو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند بجا ، خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، شاملو خواندم
اگـــر منظورت اینها بود ... خوبـــم ... بهتـــرم یعنی...
میروم شاید کمی حال شما بهتر شود
نام شعر : می روم... شاعر : شیرین خسروی نوع شعر : غزل
میروم شاید کمی حال شما بهتر شود
میگذارم با خیالت روزگارم سر شود
از چه میترسی؟ برو دیوانگی های مرا
آنچنان فریاد کن تا گوش عالم کر شود
میروم، دیگر نمیخواهم برای هیچ کس
حالت غمگین چشمانم ملالآور شود
باید این بازنده ی مغرور ـ جان عاشقم ـ
تا به کی بازیچه این دست بازیگر شود؟
ماندنم بیهوده است امکان ندارد هیچ وقت
این منِ دیرینِ من یک آدم دیگر شود
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 2192
بازدید هفته : 379
بازدید ماه : 3024
بازدید کل : 218615
تعداد مطالب : 460
تعداد نظرات : 21
تعداد آنلاین : 1